
استراتژی معکوس؛ آیا بانک مرکزی در کنترل قیمت طلا و سکه ناکام مانده است؟

گزارشها نشان میدهند که استراتژی بانک مرکزی برای کاهش قیمت طلا و سکه، نتایج متفاوتی از هدف اصلی داشته است. از اسفند ۱۴۰۲، این نهاد با هدف کاهش تقاضا و کنترل قیمتها، عرضه سکه در مرکز مبادله را آغاز کرد. این اقدام تاکنون منجر به برگزاری ۲۷ حراج شده که از مجموع ۹۹۹ هزار و ۲۰۷ درخواست، تنها به ۴۰۷ هزار و ۴۹۴ سفارش پاسخ داده شده است. این موضوع نشان میدهد که تنها حدود نیمی از تقاضا به مرحله معامله رسیده و ارزش تقریبی این معاملات نیز به ۹.۵ هزار میلیارد تومان میرسد.
بر اساس آمار، اختلاف قیمت سکه بین مرکز مبادله و بازار آزاد ابتدا حدود ۱۰ درصد بود که در تیرماه به پنج درصد کاهش یافت. با این حال کارشناسان بر این باورند که این اختلاف ناچیز است و برای تخلیه حباب قیمتی، بانک مرکزی باید با قیمتی پایینتر سکهها را عرضه کند. این در حالی است که بانک مرکزی در سامانه نیما، دلار را با قیمتی کمتر از بازار آزاد عرضه میکند و این تناقض سبب شده که صادرکنندگان نیز از اختلاف قیمت دلار شکایت کنند.
آیا این سیاست کارآمد بوده است؟
این سیاست نشاندهنده تمرکز بانک مرکزی بر کنترل نرخ ارز است، اما کارشناسان معتقدند که کاهش مصنوعی قیمت ارز میتواند باعث ایجاد رانت و فشار بر صادرات شود. از سوی دیگر افزایش ناگهانی قیمت دلار میتواند باعث بالا رفتن تورم و هزینههای تولید شود؛ بنابراین بانک مرکزی برای ثبات نسبی، در زمان افزایش هیجانی قیمتها به بازار وارد میشود.
یکی از نکات مورد توجه روندی است که طی آن بانک مرکزی از طریق عرضه دلار، حباب قیمتی را کاهش میدهد. در چند ماه اخیر زمانی که قیمتها پایینتر بوده، تعداد درخواستها در حراجها بالاتر رفته و بالعکس، با رسیدن به قیمتهای حبابی تقاضا کاهش یافته است.
در نهایت به نظر میرسد که سیاستگذاران اقتصادی تمایل بیشتری به کنترل و سرکوب قیمت دلار دارند تا طلا و سکه، چرا که ارز برای حفظ ارزش پول و کنترل تورم از اهمیت بیشتری برخوردار است. اما افزایش قیمت طلا و سکه باعث کاهش ارزش پول ملی و اعتماد عمومی به سیاستهای پولی میشود.
