
ریسک سرمایهگذاری چیست؟ چطور آن را تشخیص دهیم؟

زمان تقریبی مطالعه 9 دقیقه
انگار ایستادهای بر لبهی صخرهای بلند، نسیمی خنک میوزد و در دوردستها نواری از نور طلایی افق را شکافته است. دستی در جیب داری و در مشتت، مقداری پول؛ نه آنقدر زیاد که بیخیال آینده شوی و نه آنقدر کم که خیال سرمایهگذاری برایت مضحک باشد. تصمیمگیری در چنین موقعیتی، چیزی شبیه به راه رفتن در مه است؛ هرچند چشماندازها وسوسهانگیزند اما آنچه نمیبینی، همان چیزیست که باید بیشتر نگرانش باشی.
«ریسک» همان چیز نادیده است. نه آنقدر مبهم که نشود از آن سر درآورد و نه آنقدر واضح که بتوان ساده از کنارش گذشت. ریسک در سرمایهگذاری، همان سایهای است که همواره همراه قدمهایت حرکت میکند. گاهی با لباسی از تورم، زمانی در چهرهی یک نوسان بیمقدمه و وقتهایی هم با ظاهر فریبندهی بازاری که ناگهان زیر پایت خالی میشود. در هرصورت مفهومی است که باید برای یک سرمایه گذاری موفق آن را بشناسید.
در این نوشته به مفهوم ریسک میپردازیم؛ نه با نمودار و فرمول بلکه با نگاهی دقیقتر به نشانههایی که کمتر دیده میشوند. خواهید دید که تشخیص ریسک، مهارتی ذاتی نیست اما میتوان آن را آموخت. کافیست بلد باشید کجا را ببینید، چه چیزی را نشنوید و چطور پیشبینی نکنید.
ریسک در سرمایه گذاری یعنی چه؟
ریسک در سرمایهگذاری مثل مه صبحگاهی جادهای کوهستانی است که نمیگذارد انتهای مسیر را بهروشنی ببینید؛ درست همانجایی که گمان میکنید همهچیز واضح است، پیچ تندی سر راهت ظاهر میشود که انتظارش را نداشتید. به بیان دیگر ریسک یعنی همان تفاوت مبهم میان آنچه از سرمایهگذاری خود انتظار دارید و آن چیزی که در واقعیت به دست میآورید.
تصور کنید مبلغ پنجاه میلیون تومان در حساب بانکی گذاشتهاید و بانک وعدهی سود بیست درصد سالیانه به شما میدهد؛ یعنی انتظارتان کسب ده میلیون تومان سود است. اما در پایان همان سال، به دلیل تورم سی درصدی که مثل موریانه به جان اقتصاد افتاده، ارزش آن شصت میلیون تومانِ نهایی حتی از مبلغ اولیهی سرمایهتان هم کمتر است. این همان جایی است که «ریسک» چهرهی واقعی خودش را به شما نشان میدهد؛ شکافی میان سودی که انتظار داشتید و سودی که در نهایت واقعاً به دستتان رسیده.
برای درک بهتر فرض کنید یک واحد آپارتمان به قیمت دو میلیارد تومان خریدهاید، با این فرض که قیمتها در عرض شش ماه حداقل ده درصد افزایش خواهد یافت و ارزش آپارتمان شما دویست میلیون تومان رشد خواهد کرد. اما در این مدت، بازار مسکن وارد دورهای رکودی میشود و ارزش دارایی شما نه تنها افزایش پیدا نمیکند بلکه به یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان کاهش مییابد. اینجا دقیقاً همان ریسک در عمل است؛ یعنی قرار گرفتن بین امید به سود و واقعیت تلخِ زیان.
ریسک در سرمایهگذاری همان اختلاف بین سودی است که انتظار دارید و سودی که در عمل نصیب شما میشود.

تشخیص ریسک در مفهوم سود و زیان
ریسک در سرمایهگذاری، در واقع نوعی دو راهی پیچیده و نامطمئن است که در نقطه تقاطع «انتظار» و «واقعیت» شکل میگیرد؛ نقطهای که در آن امید به سود، میتواند در چشمبرهمزدنی به نگرانی از زیان بدل شود. برای روشنتر شدن این مفهوم، ابتدا باید دو مؤلفه اساسی سرمایهگذاری، یعنی «سود» و «زیان» را بهتر بشناسیم.
زیان در سرمایهگذاری معنای وسیعتری از صرفاً «از دست دادن پول» دارد. این مفهوم میتواند شامل کاهش میزان سرمایه، کاهش ارزش واقعی سرمایه (قدرت خرید) و همچنین بلوکه شدن سرمایه در موقعیتی باشد که از فرصتهای بهتر محروم میمانید. به عنوان نمونه اگر یکصد میلیون تومان را به مدت یک سال در یک بانک با سود سالانه پانزده درصد قرار دهید، در انتهای سال پانزده میلیون تومان سود دریافت میکنید. اما اگر طی همین مدت نرخ تورم سی درصد باشد، قدرت خرید شما نه تنها افزایش پیدا نکرده بلکه عملاً پانزده درصد هم کاهش یافته است. بهاینترتیب زیان در سرمایهگذاری تنها کاهش عددی دارایی نیست؛ بلکه گاهی یک ضرر پنهان و آرام است که در پس ظاهر سود، به تدریج سرمایه را تحلیل میبرد.
در سوی دیگر این دو راهی، مفهوم «سود» قرار گرفته است؛ یعنی آنچه سرمایهگذار در انتهای مسیر انتظار دارد به دست آورد. سود نیز به سادگی و یکنواختی که اغلب تصور میشود نیست و در سه حالت خلاصه میشود: افزایش مقدار سرمایه، حفظ یا افزایش ارزش سرمایه در برابر تورم و در نهایت، توانایی استفاده بهینه از فرصتها در زمان مناسب. سود واقعی زمانی به دست میآید که هر سه جنبه در کنار هم محقق شوند.
با درک این دو مفهوم، تعریف واضحی از ریسک پدیدار میشود. به بیان سادهتر، ریسک سرمایهگذاری یعنی همان نسبت ناپایداری که میان سود مورد انتظار و زیان احتمالی وجود دارد.
فرض کنید پیشنهادی برای سرمایهگذاری دارید که در شش ماه آینده، به احتمال هفتاد درصد میتوانید سی درصد سود کنید. اما این تمام ماجرا نیست؛ بیست درصد هم احتمال دارد که سرمایه شما ده درصد ضرر کند و ده درصد دیگر هم احتمال دارد که سرمایهتان اصلاً رشد نکند. حالا اگر تورم در همین شش ماه بیست تا سی درصد باشد، حتی آن سود سی درصدی هم شاید فقط بتواند ارزش پول شما را حفظ کند و چیزی به قدرت خریدتان اضافه نکند. به زبان سادهتر این یعنی «ریسک»؛ شرایطی که در آن، سودی که انتظارش را دارید ممکن است به آسانی تبدیل به زیان شود.

انواع ریسک سرمایه گذاری
انواع ریسک سرمایهگذاری را میتوان به دو گروه بزرگ «سیستماتیک» و «غیرسیستماتیک» تقسیم کرد؛ ریسک سیستماتیک مربوط به کل بازار است و کنترل آن تقریباً غیرممکن است در حالی که ریسک غیرسیستماتیک به انتخابها و تصمیمات خود سرمایهگذار وابسته بوده و قابل مدیریت است. یکی مثل موجی بزرگ است که همهی کشتیها را تکان میدهد و دیگری شبیه سنگریزهای است که فقط قایق کوچک شما را متلاطم میکند.
ریسکهای غیرقابل اجتناب - سیستماتیک
ریسک سیستماتیک همان موج بلندی است که کل اقتصاد و بازار را تحت تأثیر قرار میدهد و در بیشتر مواقع کنترلش از دست سرمایهگذار خارج است. در بازار طلا مثلاً این ریسک میتواند ناشی از اتفاقات بزرگی مثل تحریمها، جنگها یا تغییرات اساسی در سیاستهای اقتصادی کشور باشد.
فرض کنید قیمت هر گرم طلا در اوایل سال حدود هفت میلیون و هفتصد هزار تومان باشد و شما امید دارید تا پایان سال، قیمت آن به نه میلیون تومان برسد؛ اما به دلیل تحریمهای جدید یا نوسان شدید نرخ ارز، قیمت طلا به یکباره به نه میلیون و پانصد هزار تومان جهش کند یا به هشت میلیون و پانصد هزار تومان سقوط کند. این نوسانهای شدید و ناگهانی نمونههایی از ریسک سیستماتیک هستند که به راحتی قابل مهار یا پیشبینی نیستند.
ریسکهای سیستماتیک معمولاً منشأ گسترده دارند و تحت تأثیر خبرهای مهم اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی هستند؛ برای شناسایی آنها بهتر است همیشه نیمنگاهی به اخبار کلان کشور و تحولات بینالمللی داشته باشید.
ریسکهای قابل اجتناب - غیر سیستماتیک
در مقابل ریسک غیرسیستماتیک مختص به تصمیمات خود سرمایهگذار یا شرایط خاص یک بازار خاص است و امکان مدیریت آن وجود دارد. مثلاً شما تصمیم گرفتهاید طلای آبشده بخرید و فروشندهای را انتخاب کردهاید که نام چندان آشنایی ندارد و اعتبار او قابل بررسی نیست.
اگر این طلا ناخالصی داشته باشد یا عیار آن کمتر از حد معمول باشد، این شما هستید که ضرر خواهید کرد. در این مثال انتخاب نادرست فروشنده باعث شده شما به دام یک ریسک غیرسیستماتیک بیفتید. برای جلوگیری از چنین موقعیتی کافی است با فروشندگان شناختهشدهتر معامله کنید یا عیار طلایی را که میخرید بهخوبی بررسی کنید.
ریسک غیرسیستماتیک با بررسی، ارزیابی دقیق و انتخابهای درست قابل کنترلتر است. برای مثال اگر طلایی را میخرید که بازار خرید و فروش کوچکی دارد و مشتریهای کمتری در بازار خواهان آن هستند، باید احتمال بدهید که در زمان فروش، بهراحتی مشتری پیدا نکنید و سرمایه شما برای مدتی راکد شود. این ریسک قابل تشخیص و پیشگیری است؛ بهشرط آنکه پیش از خرید، نقدشوندگی آن محصول را به دقت بررسی کرده باشید.

نگاه یک سرمایه گذار حرفهای به مفهوم ریسک چیست؟
یک سرمایهگذار حرفهای هرگز ریسک را صرفاً یک تهدید نمیبیند؛ در نگاه او ریسک مثل باد تندی است که گاهی کشتی را به مقصد میرساند و گاهی آن را به طوفان میکشاند. برای او ریسک بخشی ضروری از بازی سرمایه است، نه چیزی برای فرار کردن از آن.
برخلاف کسانی که از نوسانها میترسند و ترجیح میدهند پولشان را در گوشهای امن نگه دارند، سرمایهگذار حرفهای میداند که بدون قبول کردن بخشی از این عدم قطعیتها، دستیابی به سود بالا غیرممکن است. به بیان سادهتر سرمایهگذار حرفهای «ریسک» را با «فرصت» برابر میبیند و بهجای گریز، به دنبال مدیریت هوشمندانه آن است.
برای نمونه فرض کنید یک سرمایهگذار حرفهای تصمیم دارد دویست میلیون تومان سرمایهاش را در بازار طلا سرمایهگذاری کند. او احتمال میدهد قیمت طلا ظرف یک سال آینده حدود چهل درصد افزایش یابد و سرمایهاش به دویست و هشتاد میلیون تومان برسد. اما در عین حال این احتمال را هم میدهد که اگر مذاکرات بینالمللی نتیجهبخش باشد و نرخ ارز پایین بیاید، قیمت طلا ممکن است ده درصد کاهش یابد و سرمایهاش به صد و هشتاد میلیون تومان برسد.
در این شرایط، سرمایهگذار حرفهای به جای انصراف از سرمایهگذاری، به دنبال راهکاری است که بتواند تعادلی مناسب بین این سود احتمالی و زیان ممکن برقرار کند. مثلاً ممکن است به جای سرمایهگذاری تمام دویست میلیون تومان در طلا، فقط نیمی از این مبلغ را در بازار طلا سرمایهگذاری کند و بقیه را در یک صندوق درآمد ثابت با سودی مطمئن و کمتر قرار دهد تا در صورت افت قیمت طلا، ریسک زیانش را کم کند. اینجاست که مفهوم مدیریت ریسک شکل میگیرد.
در واقع نگاه حرفهای به ریسک، نوعی تعادل ماهرانه است؛ او میپذیرد که نمیتواند به طور کامل از زیان جلوگیری کند اما میتواند اثرات آن را بهخوبی کاهش دهد؛ همچنین تمام توان خود را به کار میگیرد تا ریسکهای غیرسیستماتیک را بشناسد و آنها را کنترل کند. چنین سرمایهگذاری نه به سودهای نجومی دل میبندد و نه از زیانهای احتمالی وحشتزده میشود؛ بلکه به کمک استراتژیهای سنجیده و متنوعسازی سرمایهگذاریهایش، مسیر مطمئنتری را برای رسیدن به اهدافش فراهم میکند.
فراموش نکنید که: مدیریت هوشمندانهی ریسک رمز موفقیت مالی است.

ابزار کنترل ریسکهای غیرسیستماتیک بازار طلا
در مسیر سرمایهگذاری، علاوه بر نگرش حرفهای و آشنایی با مفهوم ریسک، ابزاری که انتخاب میکنید نیز اهمیت بسیاری دارد. این روزها که شتاب زندگی همه را به دنبال خود میکشاند و فرصتها در چشمبههمزدنی ظاهر و محو میشوند، استفاده از روشهایی که بتوانند سرعت عمل و انعطاف لازم را فراهم کنند، بیش از پیش ضروری است.
یکی از همین ابزارهای نوظهور و ساده برای مدیریت سرمایهگذاری در طلا، اپلیکیشن «ملّی گلد» است که توسط شرکت یارا تجارت الکترونیک بنیان عرضه شده است. این اپلیکیشن به شما امکان میدهد به راحتی، بدون پیچیدگیهای معمول خرید فیزیکی طلا، به طور امن و مطمئن در بازار طلا سرمایهگذاری کنید. با «ملّی گلد» میتوانید طلا را به صورت کاملاً آنلاین خرید و فروش کرده و در هر لحظه که تصمیم گرفتید، وضعیت سرمایهتان را ببینید.
اینکه چطور ریسکها را هوشمندانه مدیریت میکنید به خودتان بستگی دارد؛ ولی برای یک گام مطمئن در بازار طلا، «ملّی گلد» میتواند راهی مناسب و امن برای شروع باشد. این ابزار ساده به شما کمک میکند با آسودگی بیشتری به مدیریت ریسک و فرصتها بپردازید و سرمایهگذاری خود را بهشکلی حرفهایتر دنبال کنید.
ابزار مناسب، قدم اولِ یک سرمایهگذاری هوشمندانه است.
سوالات متداول
۱. ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک در بازار طلا چه تفاوتی دارند؟
ریسک سیستماتیک به نوسانات کلی بازار مثل تغییرات نرخ ارز و تحریمها مربوط است و قابل کنترل نیست؛ اما ریسک غیرسیستماتیک به انتخاب شخص سرمایهگذار وابسته بوده و با دقت در خرید از فروشندگان معتبر قابل مدیریت است.
۲. چطور ریسک کاهش ارزش پول در سرمایهگذاری را تشخیص دهیم؟
کافی است میزان سود سرمایهگذاری خود را با نرخ تورم مقایسه کنید؛ اگر سود کمتر از تورم باشد، قدرت خرید شما عملاً کاهش یافته و با ریسک کاهش ارزش سرمایه روبهرو هستید.
۳. سرمایهگذاران حرفهای چگونه ریسک را کنترل میکنند؟
آنها با متنوعسازی سبد سرمایهگذاری، بررسی دقیق بازار و سرمایهگذاری بخشی از دارایی در ابزارهای کمریسک مثل صندوقهای درآمد ثابت، ریسکهای احتمالی را کنترل میکنند.
